[اسم]

freeway

/ˈfriˌweɪ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آزادراه

معادل ها در دیکشنری فارسی: آزادراه اتوبان
  • 1.There was an accident on the freeway.
    1. تصادفی در آزادراه رخ داد.
a freeway exit
خروجی آزادراه
Tehran-Rasht freeway
آزادراه تهران-رشت
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان