Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . آزادراه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
freeway
/ˈfriˌweɪ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آزادراه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آزادراه
اتوبان
1.There was an accident on the freeway.
1. تصادفی در آزادراه رخ داد.
a freeway exit
خروجی آزادراه
Tehran-Rasht freeway
آزادراه تهران-رشت
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
freely
freelancer
freelance
freehand brush work
freedom
freeze
freeze down
freeze off
freeze out
freeze over
کلمات نزدیک
freeware
freethinker
freestyle wrestling
freestyle
freerunning
freewheel
freeze
freeze in one’s tracks
freeze one's blood
freeze one's buns off
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان