[اسم]

fresco

/ˈfreskoʊ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نقاشی دیواری فرسکو

معادل ها در دیکشنری فارسی: نقاشی دیواری فرسک فرسکو
  • 1.The ceiling is richly decorated in marble and fresco.
    1. سقف بسیار زیبا با مرمر و سبک فرسکو تزئین شده است.
  • 2.The church is famous for its frescoes.
    2. کلیسا به خاطر نقاشی های دیواری اش مشهور است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان