[اسم]

fringe

/frɪnʤ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 حاشیه لبه، کناره

معادل ها در دیکشنری فارسی: حاشیه
a fringe around the edge of a tablecloth
حاشیه‌ای دور لبه رومیزی
the southern fringe of the city
حاشیه جنوبی شهر

2 موی چتری

معادل ها در دیکشنری فارسی: موی چتری
مترادف و متضاد bang
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان