Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . حاشیه
2 . موی چتری
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
fringe
/frɪnʤ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
حاشیه
لبه، کناره
معادل ها در دیکشنری فارسی:
حاشیه
a fringe around the edge of a tablecloth
حاشیهای دور لبه رومیزی
the southern fringe of the city
حاشیه جنوبی شهر
2
موی چتری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
موی چتری
مترادف و متضاد
bang
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
frigidness
frigidity
frigid zone
frigid
frighteningly
fringed
frisbee
frisian
frisk
fritter
کلمات نزدیک
frilly
frills
frill
frigidity
frigid
fringe benefit
fringe medicine
fringe theatre
fringed
frisbee
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان