Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . فریب دادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to fuck over
/fˈʌk ˈoʊvɚ/
فعل گذرا
[گذشته: fucked over]
[گذشته: fucked over]
[گذشته کامل: fucked over]
1
فریب دادن
سر کلاه گذاشتن، سوءاستفاده کردن، بدرفتاری کردن
culturally sensitive
informal
مترادف و متضاد
cheat
deceive
mistreat
to fuck someone over
سر کسی کلاه گذاشتن/با کسی بدرفتاری کردن/از کسی سوءاستفاده کردن
1. He really fucked me over when he sold me that car for $3,000.
1. او واقعاً سرم کلاه گذاشت، وقتی که آن خودرو را به قیمت 3 هزار دلار به من فروخت.
2. Management doesn't care about much this new contract will fuck us over.
2. برای مدیریت خیلی مهم نیست که این قرارداد جدید از ما سوءاستفاده میکند.
to get fucked over
سر کسی کلاه رفتن
I got fucked over once again this year and didn't get a bonus at work!
امسال یک بار دیگر سرم کلاه رفت و سر کار پاداش نگرفتم!
تصاویر
کلمات نزدیک
dial out
fuck my life
fuck knows
fuck buddy
zero fucks given
dip into
divide up
fuckboy
fucked out
fucked up
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان