[عبارت]

fuck the dog

/fˈʌk ðə dˈɑːɡ/

1 گند زدن دسته‌گل به آب دادن

culturally sensitive informal
مترادف و متضاد fuck up make a mistake
  • 1.Oh boy, I really fucked the dog when I told her about my past.
    1. ای وای، وقتی از گذشته‌ام برای او گفتم، واقعاً گند زدم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان