Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . گند زدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
fuck the dog
/fˈʌk ðə dˈɑːɡ/
1
گند زدن
دستهگل به آب دادن
culturally sensitive
informal
مترادف و متضاد
fuck up
make a mistake
1.Oh boy, I really fucked the dog when I told her about my past.
1. ای وای، وقتی از گذشتهام برای او گفتم، واقعاً گند زدم.
تصاویر
کلمات نزدیک
come up against
fuck off
fuck me
fuck freak
clusterfuck
fuck you
fuckbrain
fucked off
fuckface
fuckheaded
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان