[صفت]

fucked up

/fˈʌkt ˈʌp/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more fucked up] [حالت عالی: most fucked up]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خراب ویران، نابود

culturally sensitive informal
مترادف و متضاد messed up ruined
  • 1.I can't use it—it's completely fucked up beyond repair.
    1. نمی‌توانم از آن استفاده کنم؛ این به‌طور کاملاً تعمیرنشدنی خراب است.
to get fucked up
خراب شدن
  • Our vacation plans got completely fucked up by the hurricane.
    برنامه‌های تعطیلاتمان، توسط یک طوفان کاملاً خراب شد.

2 مست و پاتیل نشئه

culturally sensitive informal
مترادف و متضاد drunk high intoxicated
  • 1.You guys were really fucked up at the party last night. Do you remember anything at all?
    1. شما دیشب در مهمانی خیلی مست و پاتیل بودید. اصلاً چیزی یادتان می‌آید؟

3 ناشایست نامناسب، منحرف

culturally sensitive informal
مترادف و متضاد depraved unseemly
  • 1.That horror movie was fucked up. What kind of sicko comes up with that stuff?
    1. آن فیلم ترسناک نامناسب بود. چه آدم روانی‌ای به این جور چیزها فکر می‌کند؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان