[اسم]

garden

/ˈɡɑːrdn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 باغ باغچه

معادل ها در دیکشنری فارسی: باغ باغچه بستان
  • 1.He was working in the garden.
    1. او داشت در باغچه کار می‌کرد.
a front/back garden
باغچه (حیاط) جلو/پشتی
garden flowers/plants
گل‌ها/گیاهان باغ
a vegetable garden
باغ سبزیجات
کاربرد واژه garden به معنای باغ
واژه garden به معنای "باغ" به قطعه زمینی گفته می‌شود که کنار یا اطراف خانه‌ای است و جایی است که در آن گل، گیاه، سبزیجات و درخت و ... می‌کارند و اغلب چمن سبز نیز دارد و یا اینکه فقط قطعه زمینی چمنی (بدون گل و گیاه) است.
"a back garden" (باغ پشت خانه). در انگلیسی فرقی بین "باغ" و باغچه" قایل نمی‌شوند. در انگلیسی آمریکایی به جای واژه garden بیشتر از واژه yard استفاده می‌کنند.

2 بوستان باغ ملی

معادل ها در دیکشنری فارسی: بوستان
the New York Botanical Garden
باغ ملی گل و گیاه نیویورک
the botanical gardens in Edinburgh
بوستان گیاهی در ادینبورگ
[فعل]

to garden

/ˈɡɑːrdn/
فعل ناگذر
[گذشته: gardened] [گذشته: gardened] [گذشته کامل: gardened]

3 باغبانی کردن در باغچه کار کردن

  • 1.She wrote books, kept journals, and gardened.
    1. او کتاب می نوشت، خاطرات می نوشت و باغبانی می کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان