[اسم]

gasometer

/ɡæˈsɑːmɪtər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سیلندر گاز کنتور گاز، گازمتر

مترادف و متضاد gasholder
  • 1.The expired gas was measured in a wet gasometer.
    1. مقدار گاز متصاعد شده در گازمتر تر اندازه گیری شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان