Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نفس نفس زدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to gasp
/gæsp/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: gasped]
[گذشته: gasped]
[گذشته کامل: gasped]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
نفس نفس زدن
[بهطور ناگهانی و سریع نفس کشیدن از روی تعجب و ...]
1.He was gasping for air when they pulled him out of the water.
1. وقتی که او را از آب بیرون کشیدند، داشت (برای هوا) نفس نفس میزد.
2.She gasped in surprise when she heard the news.
2. وقتی که آن خبر را شنید، در [با] شگفتی نفس نفس زد.
تصاویر
کلمات نزدیک
gasometer
gasoline
gasmask
gasket
gash
gassy
gastric
gastric flu
gastric ulcer
gastritis
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان