Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خود را رها کردن
2 . دمغ کردن
3 . یادداشت کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to get down
/gɛt daʊn/
فعل ناگذر
[گذشته: got down]
[گذشته: got down]
[گذشته کامل: gotten down]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
خود را رها کردن
informal
1.When she dances, she really gets down.
1. او وقتی که میرقصد، واقعاً خود را رها میکند.
2
دمغ کردن
پکر کردن، افسرده کردن
informal
1.Don’t let it get you down too much.
1. نگذار این موضوع خیلی دمغات کند.
3
یادداشت کردن
نوشتن
مترادف و متضاد
write down
1.Did you get his number down?
1. آیا شماره او را یادداشت کردی؟
تصاویر
کلمات نزدیک
get divorced
get changed
get caught
get carried away
get canned
get down to
get dressed
get drunk
get easy
get engaged
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان