Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . حول چیزی گشتن
2 . به اندازه کافی بودن (برای همه)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to go around
/ˈɡoʊ əraʊnd/
فعل گذرا
[گذشته: went around]
[گذشته: went around]
[گذشته کامل: gone around]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
حول چیزی گشتن
دور چیزی گشتن
1.Planets go around the Sun.
1. سیارهها دور خورشید میگردند.
2
به اندازه کافی بودن (برای همه)
مترادف و متضاد
to be enough for everyone
1.There's plenty of fish to go around.
1. به اندازه کافی برای همه ماهی هست.
تصاویر
کلمات نزدیک
go ape
go along with
go ahead
go against
go abroad
go away
go away empty-handed
go back
go back on
go back over
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان