واژه grass یک اسم غیرقابل شمارش است و به گیاهی باریک و سبز گفته میشود که تقریبا همهجا پیدا میشود و غذای اصلی برخی حیوانات از قبیل گاو، اسب، گوسفند و ... است. مثلا:
".The dry grass caught fire" (علف خشک آتش گرفت.)
وقتی واژه grass وقتی همراه با حرف تعریف the میآید (the grass) به معنای "زمین چمن" یا "سبزهزار" میدهد. مثلا:
".Don't walk on the grass" (روی زمین چمن [چمنها] راه نروید.)
در حالت غیررسمی به مواد مخدری مانند ماریجوانا نیز grass میگویند.
2
خبرچین
جاسوس
مترادف و متضاد
informer
mole
spy
1.He's a grass and soon finds out that his life is going to end in a fire.
1.
او یک خبرچین است و به زودی خواهد فهمید زندگیاش در یک آتشسوزی به پایان خواهد رسید.
کاربرد واژه grass به معنای خبرچین
واژه grass در انگلیسی بریتانیایی در حالت غیررسمی و گاهی اوقات توهینآمیز به آدمی اطلاق میگردد که معمولا خود یک خلافکار است و فعالیتها و برنامههای بقیه خلافکاران را به پلیس خبر میدهد.