Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سپاسگزار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
grateful
/ˈgreɪtfəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more grateful]
[حالت عالی: most grateful]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سپاسگزار
قدردان، ممنون
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سپاسگزار
شاکر
ممنون
متشکر
قدردان
مترادف و متضاد
indebted
obliged
thankful
ungrateful
1.In his letter, Waldo told how grateful he was for the loan.
1. در نامهاش "والدو" گفت چقدر به خاطر وام سپاسگزار است.
2.The majority of pupils felt grateful for Mr. Ash's help.
2. اکثریت دانشآموزان به خاطر کمکهای آقای "اش" قدردان بودند.
تصاویر
کلمات نزدیک
grate
grassy
grassroots
grassland
grasshopper
gratefully
grater
gratification
gratified
gratify
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان