Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ناخوشاحوال
2 . جدی
3 . ناخوشایند
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
grim
/ɡrɪm/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: grimmer]
[حالت عالی: grimmest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ناخوشاحوال
مریض
1.I feel grim this morning.
1. من امروز صبح احساس مریض بودن میکنم.
2
جدی
عبوس
معادل ها در دیکشنری فارسی:
عبوس
مترادف و متضاد
serious
a grim expression
چهرهای جدی
3
ناخوشایند
بسیار بد
1.The news is grim.
1. آن خبر، ناخوشایند است.
تصاویر
کلمات نزدیک
grilse
grilled
grille
grill
griffin
grim-faced
grimace
grime
grimy
grin
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان