Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کینه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
grudge
/grʌʤ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کینه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پدرکشتگی
عداوت
غرض
کینه
کین
مترادف و متضاد
grievance
1.I've never been one to hold a grudge.
1. من هرگز فردی نبودهام که کینه کنم [من هرگز کینه نکردهام].
تصاویر
کلمات نزدیک
grubby
grubber
grub
groyne
growth industry
grudging
grudging approval
grudgingly
grueling
grueling schedule
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان