Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . شفیره
2 . غذا
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
grub
/grʌb/
قابل شمارش
1
شفیره
کرم حشره، لارو
مترادف و متضاد
larva
1.The grub becomes a fully grown beetle.
1. شفیره به سوسکی کاملا بالغ تبدیل میشود.
2
غذا
informal
مترادف و متضاد
food
1.Grub's up!
1. غذا آماده است!
2.They serve good grub there.
2. آنها آنجا غذای خوبی سرو میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
groyne
growth industry
growth
grown-up
grown
grubber
grubby
grudge
grudging
grudging approval
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان