Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بالغ
2 . بزرگسال
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
grown-up
/ˌgrəʊnˈʌp/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more grown-up]
[حالت عالی: most grown-up]
1
بالغ
بزرگ (سال)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بالغ
بزرگ
1.She has two grown-up children who work in the family business.
1. او دو فرزند بالغ دارد که در شغل خانوادگی مشغول به کار هستند.
2.What do you want to be when you're grown-up?
2. وقتی بزرگ شدی می خواهی چه کاره شوی؟
[اسم]
grown-up
/ˌgrəʊnˈʌp/
قابل شمارش
2
بزرگسال
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بزرگسال
بزرگسال
بالغ
1.Ask a grown-up to help you.
1. از یک بزرگسال درخواست کمک کن.
تصاویر
کلمات نزدیک
grown
growl
growing pains
growing
grower
growth
growth industry
groyne
grub
grubber
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان