Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . شکوه کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to grumble
/ˈɡrʌmbl/
فعل ناگذر
[گذشته: grumbled]
[گذشته: grumbled]
[گذشته کامل: grumbled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
شکوه کردن
گله کردن، غرغر کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شکوه کردن
غرغر کردن
قر زدن
مترادف و متضاد
complain
1.She’s always grumbling about her boss.
1. او همیشه از رییسش شکوه میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
gruffly
gruff
gruesome
gruelling
grueling schedule
grumbler
grumbling
grumpily
grumpy
grunge
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان