[قید]

gruffly

/ˈɡrʌfli/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more gruffly] [حالت عالی: most gruffly]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 با صدای خشن و زمخت

  • 1."Hello," he said gruffly, "what do you want?"
    1. او با صدای خشک و زمخت گفت: «سلام، چی می‌خواهی؟»

2 با عصبانیت با پرخاش، با بداخلاقی

  • 1."You drive," Casey gruffly told Jack.
    1. "کیسی" با عصبانیت به "جک" گفت: «تو رانندگی کن.»
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان