[اسم]

gust

/gʌst/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 وزش شدید (باد)

معادل ها در دیکشنری فارسی: وزش
  • 1.A gust of wind blew his hat off.
    1. وزش شدید باد کلاهش را (از سرش) پراند.
[فعل]

to gust

/gʌst/
فعل ناگذر
[گذشته: gusted] [گذشته: gusted] [گذشته کامل: gusted]

2 با شدت وزیدن (باد)

  • 1.The wind gusted through the branches.
    1. باد با شدت در میان شاخه‌ها وزید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان