Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ژامبون (گوشت ران خوک)
2 . (هنرپیشه) غلوکننده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
ham
/hæm/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ژامبون (گوشت ران خوک)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ژامبون
culturally sensitive
a ham sandwich
یک ساندویچ ژامبون
cold ham and salad
ژامبون سرد و سالاد
2
(هنرپیشه) غلوکننده
بازی با آب و تاب، بازی اغراقآمیز
informal
1.a ham actor
1. یک هنرپیشه غلوکننده
توضیحاتی در رابطه با ham
ham به هنرپیشهای گفته میشود که در ایفای نقش خود افراط میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
halwa
halve
halting
halter
halt
ham it up
hamburg
hamburger
hamid
hamilton
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان