[اسم]

ham

/hæm/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ژامبون (گوشت ران خوک)

معادل ها در دیکشنری فارسی: ژامبون
culturally sensitive
a ham sandwich
یک ساندویچ ژامبون
cold ham and salad
ژامبون سرد و سالاد

2 (هنرپیشه) غلوکننده بازی با آب و تاب، بازی اغراق‌آمیز

informal
  • 1.a ham actor
    1. یک هنرپیشه غلوکننده
توضیحاتی در رابطه با ham
ham به هنرپیشه‌ای گفته می‌شود که در ایفای نقش خود افراط می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان