Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دردسر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
hassle
/ˈhæsəl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دردسر
گرفتاری، کار پرزحمت
1.Traveling with all this luggage is a real hassle.
1. سفر کردن با این همه بار [چمدان] دردسر بزرگی است [واقعا دردسر است].
تصاویر
کلمات نزدیک
hasidism
hashtag
hashish
hash browns
hash
hassock
haste
hasten
hastily
hasty
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان