[اسم]

hassle

/ˈhæsəl/
قابل شمارش

1 دردسر گرفتاری، کار پرزحمت

  • 1.Traveling with all this luggage is a real hassle.
    1. سفر کردن با این همه بار [چمدان] دردسر بزرگی است [واقعا دردسر است].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان