Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . جوجه تازه از تخم درآمده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
hatchling
/ˈhætʃlɪŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
جوجه تازه از تخم درآمده
1.They lay their eggs in July and feed their new hatchlings in August.
1. آنها در ژوئیه تخم می گذارند و در اوت به جوجه های تازه از تخم درآمده شان غذا می دهند.
تصاویر
کلمات نزدیک
hatchet man
hatchet
hatchback
hatch
hat trick
hate
hate mail
hate somebody's guts
hate someone with a passion
hated
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان