[اسم]

hatred

/ˈheɪtrəd/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نفرت تنفر

معادل ها در دیکشنری فارسی: بیزاری تنفر نفرت
مترادف و متضاد hate love
  • 1.He had a deep hatred of injustice.
    1. او از بی‌عدالتی نفرت شدید داشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان