[اسم]

hazard

/ˈhæzərd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خطر

معادل ها در دیکشنری فارسی: خطر ناامنی مخاطره
مترادف و متضاد danger
  • 1.a fire hazard
    1. خطر آتش‌سوزی
  • 2.Ice is a hazard for drivers.
    2. یخ خطری برای رانندگان است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان