[ضمیر]

herself

/hərˈself/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 [ضمیر انعکاسی سوم شخص مونث] خودش، به خودش

معادل ها در دیکشنری فارسی: خودش
  • 1.She fell and hurt herself.
    1. افتاد و به خودش صدمه [آسیب] زد.
  • 2.She herself told me the news.
    2. او، خودش، به من آن خبر را گفت.
  • 3.She kept telling herself that nothing was wrong.
    3. او همینطور به خودش می گفت که هیچ اتفاق بدی نیفتاده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان