[فعل]

to humiliate

/hjuˈmɪliˌeɪt/
فعل گذرا
[گذشته: humiliate] [گذشته: humiliate] [گذشته کامل: humiliate]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تحقیر کردن خوار کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: تحقیر کردن خجالت دادن
  • 1.Are you trying to humiliate me?
    1. سعی داری مرا خوار کنی [سعی بر خوار کردن من داری]؟
  • 2.He humiliated me in front of my friends.
    2. او، مرا جلوی دوستانم، تحقیر کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان