Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مرطوب (آبوهوا)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
humid
/ˈhjuməd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: humider]
[حالت عالی: humidest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مرطوب (آبوهوا)
دمدار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دمکرده
نمور
نمناک
مرطوب
مترادف و متضاد
damp
stuffy
sultry
arid
fresh
1.It was so humid in our classroom that we wished the school would buy an air conditioner.
1. آنقدر (هوای) کلاس ما دمدار بود که آرزو کردیم ای کاش مدرسه تهویه هوا میخرید.
2.Most people believe that ocean air is quite humid.
2. بیشتر مردم بر این باورند که هوای اقیانوس کاملاً مرطوب است.
3.New Yorkers usually complain in the summer of the humid air.
3. اهالی نیویورک اغلب از رطوبت هوا در تابستان شکایت میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
humerus
humdrum
humble beginning
humble
humanoid
humidifier
humidify
humidity
humiliate
humiliated
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان