[اسم]

ID

(identification)
/ˌɑɪˈdiː/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کارت شناسایی

معادل ها در دیکشنری فارسی: کارت شناسایی
  • 1.Do you have any ID? A driving licence will do.
    1. کارت شناسایی (همراه خود) دارید؟ گواهینامه رانندگی خوب است.
  • 2.Make sure you carry some ID with you.
    2. اطمینان حاصل کن (که) یک کارت شناسایی همراهت باشد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان