[صفت]

illuminated

/ɪlˈuːmᵻnˌeɪɾᵻd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more illuminated] [حالت عالی: most illuminated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نورانی چراغانی

معادل ها در دیکشنری فارسی: چراغان روشن منور
  • 1.The doctor examined his x-ray on an illuminated screen.
    1. دکتر عکس پرتونگاری او را روی یک صفحه نورانی نگاه کرد.
the illuminated city at night
شهر نورانی در شب

2 تزئین‌شده (با طلا، نقره، رنگ) کارشده

معادل ها در دیکشنری فارسی: مذهب
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان