Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نقص
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
imperfection
/ˌɪmpərˈfɛkʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نقص
عیب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نقصان
مترادف و متضاد
defect
fault
flaw
perfection
1.You can accept your imperfection or try to improve.
1. میتوانی نقص خود را بپذیری یا برای بهبود آن تلاش کنی.
تصاویر
کلمات نزدیک
imperfect
imperceptibly
imperceptible
imperative
impenetrable
imperial
imperialism
imperialist
imperialistic
imperil
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان