[صفت]

imperceptible

/ˌɪmpərˈseptəbl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more imperceptible] [حالت عالی: most imperceptible]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 جزئی نامحسوس، تدریجی

معادل ها در دیکشنری فارسی: نامحسوس
مترادف و متضاد gradual slight unnoticeable perceptible
  • 1.imperceptible changes in temperature
    1. تغییرات جزئی در دما
  • 2.The differences were imperceptible to all.
    2. تفاوت ها به چشم همه نامحسوس بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان