Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مانع
2 . اختلال گفتاری
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
impediment
/ɪmpˈɛdɪmənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مانع
معادل ها در دیکشنری فارسی:
محذور
مانع
مترادف و متضاد
hindrance
obstruction
2
اختلال گفتاری
مترادف و متضاد
speech impediment
تصاویر
کلمات نزدیک
impede
impecunious
impeccable
impeachment
impeach
impel
impending
impenetrable
imperative
imperceptible
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان