[صفت]

impeccable

/ɪmˈpekəbl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more impeccable] [حالت عالی: most impeccable]

1 بی عیب و نقص بی کم و کاست

معادل ها در دیکشنری فارسی: بی‌عیب
مترادف و متضاد faultless perfect
  • 1.Her written English is impeccable.
    1. انگلیسی نوشتاری او بی‌عیب و نقص بود.
  • 2.impeccable manners/taste
    2. رفتاری بی‌عیب و نقص
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان