Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بداههنوازی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
improvisation
/ˌɪmprɑvɪˈzeɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بداههنوازی
بداههگویی، بداههنویسی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ارتجال
بداههنوازی
1.she specializes in improvisation on the piano.
1. او در بداههنوازی با پیانو تخصص دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
improving
improvidently
improvident
improvidence
improver
improvisational theater
improvise
improvised
improvised explosive device
imprudence
کلمات نزدیک
improvement
improved
improve on
improve
impropriety
improvise
improvised
imprudence
imprudent
impudence
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان