[عبارت]

in pieces

/ɪn ˈpisəz/

1 تکه تکه (شکسته)

معادل ها در دیکشنری فارسی: تکه تکه
  • 1.The plate lay in pieces on the floor.
    1. بشقاب تکه تکه شده روی زمین افتاده بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان