Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بیحرکتی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
inaction
/ɪnˈækʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بیحرکتی
سستی، بیعملی
disapproving
مترادف و متضاد
inactivity
passivity
action
1.The police were accused of inaction in the face of a possible attack.
1. پلیس در مواجه با حملهای محتمل متهم به بیعملی شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
inaccurately
inaccurate
inaccuracy
inaccessible
inability
inactive
inactivity
inadequacy
inadequate
inadequately
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان