Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کنجکاو
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
inquiring
/ɪnˈkwaɪərɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more inquiring]
[حالت عالی: most inquiring]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کنجکاو
جستجوگر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جویا
1.He is a child with an inquiring mind.
1. او کودکی با ذهنی کنجکاو است.
2.You have a very inquiring mind.
2. تو ذهن بسیار جستجوگری داری.
تصاویر
کلمات نزدیک
inquire
inquest
input
inpatient
inorganic chemistry
inquiry
inquisition
inquisitive
inquisitively
inquisitiveness
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان