Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تحقیق
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
inquiry
/ɪnˈkwɑɪ.ri/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تحقیق
بازرسی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
استعلام
استفسار
استفهام
بررسی
پرس و جو
تحقیق
مترادف و متضاد
examination
investigation
query
question
1.I've made some inquiries about the cost of a round-the-world ticket.
1. تحقیقاتی در باب هزینه یک بلیط دور دنیا انجام دادهام.
تصاویر
کلمات نزدیک
inquiring
inquire
inquest
input
inpatient
inquisition
inquisitive
inquisitively
inquisitiveness
inquisitor
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان