[صفت]

instant

/ˈɪn.stənt/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 فوری آنی، سریع

معادل ها در دیکشنری فارسی: آنی
مترادف و متضاد immediate
  • 1.Contrary to expectations, the movie was an instant success.
    1. بر خلاف انتظارات، آن فیلم موفقیتی آنی بود.
  • 2.instant coffee
    2. قهوه فوری
  • 3.This type of account offers you instant access to your money.
    3. اینگونه حساب، دسترسی فوری به پولتان می‌دهد.
[اسم]

instant

/ˈɪn.stənt/
غیرقابل شمارش

2 لحظه

معادل ها در دیکشنری فارسی: آن لمحه لحظه
مترادف و متضاد moment
  • 1.She thought for an instant before she answered.
    1. قبل از آنکه پاسخ دهد، برای یک لحظه فکر کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان