Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کوتهفکری
2 . انزوا
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
insularity
/ˌɪnsəˈlɛrɪti/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کوتهفکری
تنگنظری
disapproving
مترادف و متضاد
narrow-mindedness
1.His insularity on religion shocked me.
1. کوتهفکری او درباره دین، مرا متعجب کرد.
2
انزوا
مترادف و متضاد
isolation
1.My insularity is leading me toward depression.
1. انزوای من دارد مرا به سوی افسردگی سوق میدهد.
تصاویر
کلمات نزدیک
insular
insufficiently
insufficient
insufferable
insubstantial
insulate
insulated
insulating
insulation
insulator
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان