Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . عایق
2 . دستگاه عایق
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
insulator
/ˈɪnsəleɪtər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
عایق
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مقره
عایق
2
دستگاه عایق
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
insulation
insulate
insulant
insufficiently
insufficient
insult
insulting
intangible
integrate
intelligent
کلمات نزدیک
insulation
insulating
insulated
insulate
insularity
insulin
insult
insulting
insultingly
insuperable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان