Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . واسطه
2 . میانجی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
intermediary
/ˌɪntɚmˈiːdiːɚɹi/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
واسطه
میانجی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
رابط
واسطه
میانجی
[صفت]
intermediary
/ˌɪntɚmˈiːdiːɚɹi/
قابل مقایسه
2
میانجی
تصاویر
کلمات نزدیک
intermarry
intermarriage
interlude
interloper
interlocutor
intermediate
interment
intermezzo
interminable
interminably
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان