[اسم]

intermediary

/ˌɪntɚmˈiːdiːɚɹi/
قابل شمارش

1 واسطه میانجی

معادل ها در دیکشنری فارسی: رابط واسطه میانجی
[صفت]

intermediary

/ˌɪntɚmˈiːdiːɚɹi/
قابل مقایسه

2 میانجی

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان