[صفت]

intermediate

/ˌɪn.t̬ərˈmiːd.iː.ət/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more intermediate] [حالت عالی: most intermediate]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 (سطح) متوسط میانی، وسطی

  • 1.This novel is too difficult for intermediate students of English.
    1. این رمان، برای دانش‌آموزان (سطح) متوسط انگلیسی، بسیار دشوار است.

2 میانی

an intermediate stage of development
مرحله میانی رشد [توسعه]
[اسم]

intermediate

/ˌɪn.t̬ərˈmiːd.iː.ət/
قابل شمارش

3 زبان‌آموز سطح متوسط

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان