[جمله]

keep one's cool

/kip wʌnz kul/

1 خونسردی خود را حفظ کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: خود را نباختن
  • 1.You did well to keep your cool in all that panic.
    1. کار خوبی کردی که در آن همه هراس و وحشت خونسردی خود را حفظ کردی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان