Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . آزمایشگاه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
lab
(laboratory)
/læb/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آزمایشگاه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آزمایشگاه
آزمایشگاهی
1.She works in a chemistry lab.
1. او در آزمایشگاه شیمی کار میکند.
2.She'd been working in the lab all day.
2. او تمام روز در آزمایشگاه کار کردهاست.
تصاویر
کلمات نزدیک
la paz
la
l-plate
l'm
l'll
label
labial
labile
labiodental
labiovelar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان