Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . موش قطبی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
lemming
/ˈlemɪŋ/
قابل شمارش
1
موش قطبی
1.Lemmings are little rodents that are said to commit suicide in mass numbers.
1. موش های قطبی جوندگان کوچکی هستند که گفته می شود در تعداد زیاد دسته جمعی خودکشی می کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
leitmotif
leisurewear
leisurely stroll
leisurely breakfast
leisurely
lemon
lemon balm
lemon juice
lemon squeezer
lemon verbena
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان