[صفت]

lifeless

/ˈlaɪfləs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more lifeless] [حالت عالی: most lifeless]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بی‌جان مرده

معادل ها در دیکشنری فارسی: بی‌جان غیر ذی‌روح موات مرده
formal
مترادف و متضاد inanimate
  • 1.He knelt beside her lifeless body.
    1. او کنار بدن بی‌جانش زانو زد.

2 بی‌روح خسته‌کننده، یکنواخت

مترادف و متضاد lacklustre
his lifeless performance on stage
اجرای بی‌روح او روی صحنه

3 بایر خالی، عقیم، بی آب و علف

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان