Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . (به برنامه رادیویی) گوش کردن
2 . یواشکی گوش دادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to listen in
/lˈɪsən ˈɪn/
فعل گذرا
[گذشته: listened in]
[گذشته: listened in]
[گذشته کامل: listened in]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
(به برنامه رادیویی) گوش کردن
2
یواشکی گوش دادن
استراقسمع کردن
to listen in (on/to something)
یواشکی گوش دادن/استراقسمع کردن
1. They did not know that the police were secretly listening in.
1. آنها نمیدانستند که پلیس داشت مخفیانه استراقسمع میکرد.
2. You shouldn't listen in on other people's conversations.
2. تو نباید مکالمه دیگران را یواشکی گوش بدهی.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
listen
list
lissome
lissom
liquor store
listener
listing
lit
litchee
litchi
کلمات نزدیک
listen
listed building
list price
list box
list
listen to music
listen up
listener
listening
listening to the news
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان