Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خاطره ناخوشایندی را فراموش کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to live down
/lɪv daʊn/
فعل گذرا
[گذشته: lived down]
[گذشته: lived down]
[گذشته کامل: lived down]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
خاطره ناخوشایندی را فراموش کردن
تجربه ناخوشایندی را پشت سر گذاشتن و به زندگی ادامه دادن
1.If you show up with green hair, your parents will never let you live it down.
1. اگر با موی سبز ظاهر شوی، پدر و مادرت هیچوقت نخواهند گذاشت آن را فراموش کنی.
2.She felt so stupid. She'd never be able to live it down.
2. او خیلی احساس حماقت کرد. او هرگز نخواهد توانست آن را پشت سر بگذارد و به زندگی عادی ادامه دهد.
تصاویر
کلمات نزدیک
live broadcast
live blog
live beyond one's means
live below the poverty line
live and let live
live for
live hand to mouth
live high off on the hog
live in
live in a world of your own
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان